۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

جرا مبارزه می کنیم؟

مبارزه تلاش برای رسیدن و پاسخگوئی به میل فرد ویا افراد نیست ،که این تنها ما را به مطلق دیکتاتوری می برد. بلکه تلاش برای رسیدن و پاسخگوئی به تا مین  نیازها ی واقعی  جامعه است ، ونیازهای واقعی جامعه هم چیزی جز :برقراری  حاکمیت مردم ، آزادی احزاب ،آزادی مطبوعات وقلم ،استفاده مساوی افراد یک جامعه از امکانات سیاسی ،حقوقی ،اقتصادی ،فرهنگی و...کشورنمی باشد

دوستان عزیز؛

چرا آنچه را که تا امروز طی کرده ایم پیگیری نمی کنیم ؟ مگر نه این است که تاریخ حرکتی رو به جلو دارد، از ساده به پیچیده، واز مناسبات ظالمانه به عادلانه؛ وامکان بازگشت آن به عقب محال است ؛ ودر این میان نقش روشنفکران ودانشمندان یک جامعه است که نگذارند جامعه از یک بستر سنگلاخی حرکت کند ویا اینکه با درایت آنها جامعه مسیر های ناهموار را باهزینه های کم، گذر کند.
مگر نه این است که در این 33سال گذشته علیه زمامداران جمهوری اسلامی ونظام ولایت فقیه در تمامی مجامع بین الملل توسط اپوزیسیون شکایت شده، .احکام وقطعنامه های مکرر علیه آنها به تصویب رسیده ، و احکام قابل اجرائی علیه همگی بلاخص شخص خامنه ای داریم ! البته اگرشکایت علیه ایشان بمنظوررسوانمودن بیشتر نامبرده است در مجامع جهانی که  بسیار عالی است ، وهمه ما هم همکاری وتائید می کنیم ؛
دوستان عزیز؛مشکل اصلی ما ، در داخل است؛ باید تمام توانمان مصروف حل این مشکلات شود ، مشکل دیکتاتوری نظام ولایت فقیه است !مشکل درفعال نبودن انجمن ها ،اصناف ،اتحادیه ها،  احزاب مقتدر وسازمانها وحتی ان جی او ها است ، مگرنه این است که خمینی مخلوق بی برنامه گی ها ،بی نظمی ها وپاسخ به نفسانیاتمان و....بود !خمینی که یک روحانی بود در نجف وبه هیچ عنوان داعیه رهیری را بسر نداشت،  انچه کردیم ما بخود کردیم !خمینی را ما فرد می دیدیم ولی او یک جریان عظیم وگسترده بود؛ وبه شبکه مذهب سنتی وصل بود، که بعدازبه قدرت رسیدن ؛ دربار را بشکلی دیگر ونامی دیگر احیاءکردند؛
چرا نمی خواهیم ریشه این دیکتاتوری ها خشکیده شود، نقش مزدوران ولایت رادر این میان چه می بینیم ؟
آیا ما باید در همین دور باطل حرکت کنیم ،و.....
مگر دغدغه آزادی وحاکمیت مردم را نداریم ! رهبران فکری جامعه چه اندیشیده اند ؟
آیا ما راهی جز فعال نمودن نهاد های ملی ومردمی وفرهنگی وصنفی وهنری وورزشی و... احزاب وسازمانهای سیاسی داریم؟راهی که آزادی وحاکمیت مردم را برای همیشه تضمین نماید وتمام ورودی های استبداد را به درون جامعه مسدود نماید!و....
و متاسفانه ما هنوزدر اصول های اولیه  که در این راه باید لازم الرعایه باشند تردید داریم!واین شک ماست که وسیله دست مزدوران ولایت شده که با ما بازی کنند وزمان ما را بکشند وبر عمر کثیف ولی اشان بیفزایند!  
اگر تصمیم به نفی حکومت جباران ودیکتاتوری ولایت فقیه وایجاد حاکمیت مردم داریم؛ می بایست این اصول را پیروی کنیم؛


1- فراموش نکنیم که "تاریخ در بستر خود از هر مرحله که عبور کرد با توجه به پیچید گیهای ذهن وایجاد علم وتجارب جدید ، وترکیب نیروها وپیدایش نیروها با کیفیت مناسب زمان، شرایط ؛ ومهمتر از همه گذشت زمان و..هیچگاه  آن مرحله را مجددا تجربه نخواهد کرد!وبطور حتم عبور نخواهد کرد ، چون زمان به عقب بر نمی گردد ؛که دو مثال واضح در این مورد الف -عبور از نظام پادشاهی در کشور است ب-عبور ازدوره اصلاحات به سبک دوره اصلاحات  نظام در سال 1376 به بعد است .
2- در عین اینکه ریشه در گذشته داریم وعلم وتجاربمان از گذشته وتمامی تاریخ بشر است ؛ باید به آینده وبه بهترینها برای آیندگان بیاندیشیم و..تنها نخواهیم با عنوان کردن  اشتباهات گذشتگان  از خود رفع مسئو لیت کنیم ،
3-جنبش آزادیخواهی ملت ایران از مراحل قومیتی ورنگ ولباس وزبان و...بیش ازیک قرن است که عبور کرده است ،بنابراین تکیه به هر یک  از موارد فوق اقدامی خلاف ملی وبقول  معروف آب در هاون کوبیدن است.
4-امکان بقای نظام ولایت فقیه تنها با سرکوب وجود دارد؛ واین نظام حکومت سرکوبگران وچپاولگران است ،واین اصل را فراموش نکنیم که حاکمیت فعلی حاکمیت سرکوب است ،!وسعی نکنیم که به آقای ........تفهیم کنیم که سرکوب وجود دارد!وفقط با آگاهی دادن به مردم است که می توانیم ،هر چه بیشتر مردممان را اززیر سلطه این جنایتکاران  خارج کنیم. 
5- - باید هر فرد ایرانی حداقل دریکی از  نهادهای ملی ویا اصناف ویا احزاب وسازمانهای سیاسی ویا گروههای فرهنگی وورزشی و..... عضویت داشته باشد.که یک نمونه آن فلسفه پیدایش دفتر تحکیم وحدت است،  در دانشگاهها که بعد از سرکوب شدید سال 67ایجاد شد وتا امروز چقدر از این برنامه موفقمان استفاده نموده ایم.
6-...

هیچ نظری موجود نیست: