روزهای خرداد
25خرداد
وتو مرا دروغگو وپست خواندی!!!
انگار لا شه ای را بدریا اندا ختی؛..
ویا در مقابل کوه ایستادی؛ ونا سزا گفتی؛..
ومن درمسیر نور، راستی وحقیقتم را در صلابت وسختی ودر سکوت و آرامش ونظم وآهنگ وزیبائی به تو نشان دادم ؛...
تو هیچ ندیدی، و هیج نه فهمیدی، و هیچ نه شنیدی ؛؛؛
فقط نور هراسانت کردو وحشت زده؛
باز دیوانه شدی و خود را به درو دیوار زدی.
فرزاندانم را کشتی،سهرابم را؛...
حتی در خواب هم به آنها رحم نکردی؛...
وباز هم قاتل شدی وهم ظالم؛....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر