۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

مطلق اندیشی بلای جان وفرهنگ وتمدن ما در طول تاریخ بوده است!

اساسا مطلق اندیشی منطق سیاستمداران ما در طول تاریخ بوده وموجبی برای اضمحلال ونابودی تمامی تمدن وفرهنگ ما گردیده است؛ چون هرزمان که حاکمین استیلای کامل برمردم کشور ودیگر همسایگان یافتند ؛ خودرا مطلق انگاشتند ونه به اراده مردم اعتنائی  می کردند؛  ونه به اطرافیان خود با نگاه دوست وهمراه می نگریستند،  که بطور حتم هم مردم وهم همراهان حاکم در به قدرت رسیدنش نقش تعیین کننده ای داشتند. وحاکمین هم  مدیون آنها بودند؛ ونگاه مطلق خودرا ابتدا از نابودی همین اطرافیان آغاز می کردند،  در جنگها مردم را وسیله دفاع برای حفظ خود می دانستند به حدی که از آنها دیوار گوشتی درست می کردند،  ووقتی که سپاه دشمن فائق می آمد، مردم انگیزه ای برای دفاع از نظام قبل نمی دیدند وبراحتی سلطه بیگانه را قبول می کردند.(چون تفاوتی بین حاکم قبل ودشمن غالب نمی دیدند) که نمونه آن شکست ساسانیان وقبول سلطه اعراب توسط مردم پس از شکست ؛ ونیز شکست صفویان است به حدی که محمود افغان انتظار مقاومت مردم قزوین را نداشت وبعد از مقاومت انها آن خشونت وبی رحمی را بر مردم اصفهان روا داشت؛ وبعد از شکست افاغنه برهبری نادر قلی میرزا افشار وپیدایش سلسله افشار در کشور باز مجددا حاکم خودرا مطلق دانست ولحظه ای به علل وعوامل شکست صفویه نیندیشید؛ وباز بفکر تسخیر سرزمینهای همسایه ولشکر کشی های ابلهانه افتادند؛  ونه بفکر ایجاد نطامی مردم محور بودند ؛ که کشور را قوام بخشند، وتا بعد از خود؛ کشور را به ورطه هولناک مرگ دچار ننمایند؛!
امروز هم حاکمین  یکدستشان در یمن است ، دست دیگرشان در غزه ولبنان وسوریه ودست دیگر در عراق و.ودست دیگر هم در افغانستان وپاکستان !!
ودست های پنهانشان در همه جا که آمریکا واسرائیل واروپا و.....را باطل مطلق می دانند، وخود را حق مطلق!  و تخریب تمدن آنها  ازهرشکل ممکن را برای خود پیروزی می دانند، تا آنجا که خود را در مقابل تمام قدرت های جهان ، مطلق می دانند

تا فردائی دیگر که دستهایشان قطع شود وباز احساس یاس وسرخوردگی مطلق! تا جائی که هر چه را که خود داریم بد وهرچه که رقیب دارد خوب!!
وباز سرکشیدن جام زهر و ومرگ زودرس!

هیچ نظری موجود نیست: