۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

انتقادی هم بخودمان 3

چطورمذهب (انسان محوری )را که در اساس خلقت وسایر حقوق اجتماعی آن برای زن ومرد وسایر انسانها بر برابری استوار بود؛( در اوستا آمده است که بعد از اینکه کیومر ث بدست اهریمن کشته می شود ؛نطفه های او توسط خورشید پاک ونگاهداری وسپس بر زمین بر گردانده شدواز تخم کیومرث دوگیاه چسبیده به هم از زمین روئید وبه زودی در خت تنومندی شد که هر یک از دوشاخه آن تبدیل به یک انسان شدند یکی زن ودیگری مرد؛ مشی ومشیانه  وازتنه در خت هم نژادهای گوناگون انسان پدید آمدند )،را رها کردیم ، وگرفتار مذهبی (خدامحور)شدیم ؛که زن را نسا نامید بمعنای از انسان گرفته شده(کتاب پیدایش 1 الی25وقران سوره سجده آیه 7 وسوره بقره 29ومومنون 17) وبه برده داری معتقد بود ؛و در تمام جوانب هم زن را در جه دوم دانست ؛.حقوق او بجز در مورد ارث  که نصف مرد بود ودر سایر موارد خیلی از نصف هم کمتر بود (احکام قضائی وآئین دادرسی وحقوق خانواده و...)گرفتار شدیم !!!!!
گفتند: شما قانون را ذاتی طبیعت می دانستید ، ومزدک هم همه افراد انسان  را برابر می دانست ،و می گفت دیوان بد خواه هستند که  می خواهند ،جهان  پاک را صحنه رنج بی پایان انسان گردانند ، وبا جعل مفهوم مالکیت انفرادی ،مردم را به نامردمی می کشانند ،وخوانده ایم که انوشیروان دادگر! که مدافع علم ودانش هم بو داندیشه ها ی مزدک را بر نتافت وچگونه او ویارانش را با توطئه در آن باغ معروف به قتل رساندند!!!!

هیچ نظری موجود نیست: