۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

اولویت های های جنبش آزادیبخش ملتمان کدامند ؟

 بورژوازی با خود در تاریخ آزادی را هم آورد ؛واز نظر بورژوازی آزادی ،بمعنای رهائی از قید وبند های مطلق اندیشی دوران انکیزاسیون (اسکولاستیک)؛که آثاری از حکومت کلیساها در قرون وسطا بود ،می باشد.از قبیل  اینکه قدرت از آن خداوند است ،که از طریق روحانیت شریعت عیسی عمل خواهد کرد؛واحکام شریعت که توسط همین روحانیون ،مستند به کتب عهد عتیق وجدید ؛اعلام خواهد شد لازم الاجرا وقطعی وهرگونه شک وتردید در آنها بی ایمانی شک کننده ،ومستوجب مجازات می باشد.!ووظیفه مو منین (مردم )اجرای بی چون وچرای دستورات کلیساها باید باشد.! که در این مجموعه نظام فکری کلیساها که بمدت 1000سال تدوین یافته بود ،شامل تمام موضوعات زندگی وتاریخ وجغرافیا ونجوم و... همه وهمه که ازقبل برای انسان تعریف شده بود ،می باشد .این مجموعه از دوران برده داری انسان شروع شده بود ودر دوران فئودالیسم به کمال خود رسیده بود ؛که اجرای آنها تکلیف انسان بود.بورژوازی در قرن 14و15 میلادی ،که بخشی از مناسبات اقتصادی واجتماعی را بدست آورده بود ،جبرا به ازادی هم می اندیشید ؛وبرای رهائی خود ابتدا به رنسانس (فرهنگ وتمدن رم قبل از اقتدار کلیسا)رسید،یعنی نظام فکری خودرا کاملا  در مقابل نظام فکری کلیسا قرار داد و سپس به پروتستانیسم رسید؛یعنی اول به نفی نظام فکری رسید وسپس به اصلاح نظام فکری کلیسا !و بر این اساس بطورکل ابتدا تعریفش از انسان متفاوت از کلیسا  شد وان اینکه  انسان باید معترض به قوانین دست وپا بسته ای که کلیساها وضع کرده بود ند باشد؛ونیز آزاد ومختار است . در انتخاب  آنچه از نیاکانش به او رسیده ؛ که این تعریف در مقابل تعریف انسان بشرح فوق در حکومت کلیسا ها بود ؛. ودر این راستا فلاسفه عصر روشنگری بدانجا رسید ند ،که مفام انسان را در شک او دانستند ،وجمله زیبا وپر ارزش دکارت "من شک می کنم پس هستم "که مفهوم مخالف آن این است که کسی که شک نکند انسان نیست."وتعریف انسان را در شک او دانست ونیز فرانسیس بیکن هم که روش تحقیق را از قیاس به استقراءتبدیل کرد و توانست بهمراه سایر فلاسفه بنیاد آنچه که در 1000سال کلیسا ساخته بود خراب نمایند.البته اساسا بورزوازی نظرش از آزادی وانتخاب ؛رسیدن به قدرت بود !که بتواند از زیر سیطره کلیسا رهائی یابد ویا اینکه قوانین رشد خود را مدون نمایند ولی ترک برداشتن ستون وبنیاد کلیساها برای فلاسفه ودانشمندان فیزیک وریاضیا ت وحقوق وفلسفه وروانشناسی همه وهمه موجب شد که آزادی در مفهوم عام آن تعریف گرد د.ودر مفهوم گسترده ای از آزادیهای طبیعی تا مدنی وحقوقی وسیاسی را در این تعریف قرار دادن ودولت ها ودیگر شهروند های جامعه را مکلف نمو د ند که زمینه ایجاد واجرای این آزادی را با توجه به رعایت حقوق وآزادی دیگران فراهم نمایند.
اگر ما حق انتخاب آزاد ،پوشش ، رفتار وکردار وآداب معاشرت با جنس مخالف وموسیقی وایجاد کنسرتهای موسیقی و...را که قسمتی از حقوق طبیعی انسان است  خواسته خود از جنبش بدانیم ؛وآنها را در اولویت برنامه های  جنبش آزادیبخش ملت ایران قرار دهیم ،نه مشکلی از  مشکلات ما راحل خواهد کرد ونه  ازجنبش را ؛!چون تا زمانی که مقام انسان تحقیر گردد وجامعه را مشتی جانی غارتگر اداره نماینید آیا این محدود آزادیهای طبیعی کافی است ؟همان مشکلی است که نسل روشنفکر ما با نظام قبل داشتند. واگر به سایر آزادیهاو حقوق  فوق دسترسی پیدا نکنیم بسرعت  خواسته های رسیده شده بی رنگ وارزش خواهند شد ؛وچون بلحاظ مبارزاتی هم  اساسا برای طبقه محروم وزحمتکش جامعه ما هیچیک از موارد مذکور(بخشی از حقوق طبیعی)جزو نیاز های اولیه آنها نمی باشد.واساسا فهمی از این خواسته ها را فعلا ندارند ،واین مطالب می تواند بین گروههای جنبش جدائی ایجاد کند .
واگر شعار ها وخواسته های جنبش بر اساس خواست عمومی ملت ایران از قبیل رسیدن به کلیه ازادیهای طبیعی ومدنی وسیاسی ونیز استفاده برابر از امکانات کشوری باشد هر روز وحدت واتفاق مردم بیشتر خواهد شد.
،

هیچ نظری موجود نیست: