۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

آیا تاریخ به عقب برمی گردد؟

سر سلسله سلاطین اربابان با قدرت وهوشیار وزیرکی  بودند که ،در زمانی از موقعیت خوب اقتصاد کشاورزی روستائی قبیله وطایفه خود، وضعف وازهم پاشیدگی سایر قبایل سود برده، وتوانسته بودند با به زیر قدرت وسیطره در آوردن  سایر قبایل نزدیک و یا متحد شدن با آنها ، موقعیت سیاسی قدرت مندی برای خودایجاد نمایند؛ وقلمرو خاصی را به زیر سلطه خود درآورند وحاکمیت خودرا بر مردم آن قلمرو اعمال نمایند.که کشور ما هم ازاین قاعده مستثنی نبوده وبدین ترتیب حکومت های موروثی سلطنتی ،در کشور ما هم ایجاد گردید.
پس پایگاه اصلی نظام سلطنتی در بین روستائیان وایل وطوایفی است که اقتصاد آنها کشاورزی روستائی ویا دامداری سنتی بوده، وزندگی اقتصادی مردم طبیعی وساده ومتاثر از عوامل طبیعت بود؛ ومردم آنچه را که ازمیراث گذشتگان بارث برده بودند به همان شکل وماهیت استفاده می نمودند؛ وبطور کل خرد واراده جمعی هیچگونه تاثیری در پیدایش سازمانها ونهاد های قدرت ونهادهای سیاسی واقتصادی وفرهنگی نداشته واز هر چیز به آن شکل که در طبیعت بوده استفاده می شده است! ومهمترین دلیل ,ومشخصه آن هم این بوده که اراده شخص سلطان قانون وحتی دین بوده است؛  وهر گونه مخالفت با اراده شخص سلطان مستوجب مجازات مرگ بوده است، ونیز نگاه این سلاطین به مردم یک نگاه ارباب به رعیت بوده، که نمونه بارز آن  ادبیاتی است که این سلاطین استفاده می نموده اند ؛ومردم را رعایا خطاب می کردند.وهمانطور که بشرح آتی خواهیم دید؛ با پیشرفت بورژواها در شهرها ، وآشنائی مردم با فرهنگ وادبیات مغرب زمین،  ادبیات ونظام فکری حاکم برکشورمان (نطام سلاطین ) نتوانستند تاب مقاومت در مقابل نظام فکری وادبیات  طبقات شهری رابیاورند.وبد ین تر تیب است که با شروع جنگ جهانی اول ،وبا پیدایش وتقویت طبقات بورژواها ومتوسط در جامعه که خاص جامعه شهری بود ؛وبا اندک آزادی که برای آنها ایجاد شد ؛وپس از انتشار افکار وایده های آنها ؛ مخالفت با نظام پادشاهی هم در ایران جدی تر شد، ومکرر در جامعه شهری  نظام سلطنت از طرف این دو طبقه مورد اعتراض واقع شدو تا مرز سرنگونی هم قرار گرفت ؛تا اینکه در سال 1357این نظام برای همیشه سرنگون گردید.
در اقتصاد کشاورزی روستائی ودامداری سنتی ایران کمتر قدرتی باقی مانده وحتی به حدی است که اگر حمایت نشود ، نمی تواند روی پای خود بایستد ،وبنظر نمی رسد( با وجود اقتصاد صنعتی  وگسترش طبقات متوسط وپیوند آن با طبقات محروم جامعه که در شرف تکوین است )قادر باشد، نظام سیاسی کشور را تعیین کند.
نظام پادشاهی در کشور رفیق دیرینه همین نظام شریعت حاکم  در طول تاریخ بوده وبه حدی که هر دو حامی ونگهدارنده همدیگر بوده اند، وهیچگاه نه دین مورد اعتراض سلطنت بوده ونه سلطنت مورد اعتراض دین ؛ "السلطان وزعه الله فی ارضه"پادشاهان پاسبانان خدایند بر روی زمین .نهج البلاغه خطبه 324 فیض الاسلام.
وبدین ترتیب است که وقتی انقلاب شد ؛ روحانیان با استفاده از تشکل سازمان یافته ای که با بستر ها ئی که از طرف همین یار دیرین پهن شده بود ،توانستند در نبود تشکلهای همین طبقات معترض(بورژوازی ومتوسط)که ناشی از استبداد مطلق سلطان حاکم بود؛  انقلاب جامعه متوسط وبورژوازی کشور مارا تصاحب کنند وهمان سلطه یار دیرین خود را(با توجه به آشنائی که در طول تاریخ با آن داشتند ) بر کشور اعمال نمایند ،چون در اساس  نگاه آنها به هستی وکشور ومردم از  یک منبع ریشه می گیرد ،که آنهم خودمداری بلحاظ روانی اجتماعی وتفکرات خدا محوری(شیخ وشاه ارباب ومردم بنده ورعایا) است که هردو جریان شیخ وشاه به آن معتقد بودند ؛به ترتیبی که ،در فرهنگ جامعه تنها اشکال تغییر یافت وبعنوان مثال محتوی کتب در سی به روال سابق باقی ماند ؛وتنها در شکل دارا صاحب ریش شد وآذر صاحب روسری فقط همین !!
ودر نظام اقصادی  وسیاسی بسرعت نیر وهای سلطنت جای خودرا به نیروهای مزور ودورنگ نظام دینی دادند.وهیچ تغییر بنیادی که خاص اقتصادوسیاست طبقه بورژوازی وطبقه متوسط باشد ایجاد نگردید؛!
پس اگر جنبش آزادیخواهی ملت ایران باز هم با مشکل انسجام تشکیلاتی مواجه شودو این بار هم نظام سلطنتی را احیاء کند، ملت ایران  همچون توپی خواهند بود که بین دو یار قدیمی که در طول تاریخ حاکمین مستبد بوده اند ،  دست بدست شده ومطمئنا هیچ تغییری در اساس نظام سیاسی کشورایجاد نخواهد شد.
البته اینجانب از آقای رضا پهلوی که به عنوان فردی آزادیخواه وطرفدار حقوق بشر بر علیه نظام ولایت فقیه مبارزه می کند  ،قدر دانی می نمایم.وایشان حتما می دانند که مدافعان این تفکر(نظام پادشاهی) حسرت آن روزهای خوش در بار ونعمت های باد آورده  را دارند ؛واگر زمانی تاریخ به عقب بر گردد؛ واین تفکر حاکم شود ،امکان رهائی از دست این جریان ،به هیچ عنوان برای ایشان وجود ندارد.
بر قرار باد حاکمیت مردم در یک نظام جمهوری سکولار .با آزادی احزاب و..،واجرائی نمودن اعلامیه جهانی حقوق بشر والحاقیه های بعدی آن ،وایجاد امکانات مساوی برای همه مردم در سراسر کشور.

هیچ نظری موجود نیست: