۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

ما وتوده ایها


درسال 1917 میلادی ودر کوران جنگ جهانی اول در کشور روسیه (همسایه شمالی کشورمان )که یکی ازاعضای تشکیل دهنده جبهه متفقین علیه متحدین بود ،بلشویکها برهبری لنین توانستندحکومت تزارها را منقرض ،واولین دولت سوسیا لیستی را در بزرگترین کشور جهان (بلحاظ جغرافیائی )مستقر نمایند.

با ایجاد کشور شوراها در روسیه ،وشکست آلمان در جنگ جهانی اول ؛دولت های حاکم بر کشورهای کره زمین بر مبنای نوع نظام سیاسی واقتصادی حا کم بر کشورشان   به هریک از دو قطب قدرت  ملحق شدند؛ جبهه دولت های معتقد به  اقتصاد باز وآزادی های فردی برهبری انگلستان ایجاد گردید؛وجبهه تنها کشور سوسیلیستی که اقتصادی بسته داشت و حزب کمونیست بر کشورحاکم گردید ، واعتقادی هم به آزادی افراد در کشور وجود نداشت.،دولت های معتقد به اقتصاد بازهمگی خودرا در  مبارزه با تنها کشور سوسیلیستی سهیم دیدند ،ونیروهای غرب وبلاخص انگلستان برای کمک رسانی به نیروهای ضد انقلاب در روسیه تنها راه خود را از کشور ایران که در همسایگی جنوبی روسیه قرار داشت ،دیدند .که این بستر ونیز شعار های بلشویکها  موجب گردید ،جریانهای متمایل به سوسیالیسم هم در ایران شکل بگیرد ،ویازمینه های ذهنی آن هم فراهم گردد.

وبدین ترتیب وبا پیروزی نیروهای بلشویک بر ضد انقلاب وحاکمیت حزب کمونیست در کشور روسیه؛ بمرور؛ وبا از بین رفتن زمینه های جنگ گرم ، جنگ سرد بر دوجبهه حاکم شد ،ودر این راه فرصتی پیش آمد که نطفه های فاشیسم در ایتالیا وسپس در آلمان بسته شود وفضا برای رشد مخصوصا فاشیسم آلمان ایجاد گردد ؛با توجه به کمک های لازم که از این دوجبهه می گرفت ،در ست همانطور که امروز می بینیم چطور از تضاد  اقتصادی بین شرق وغرب ، فاشیسم دینی در ایران پروبال می زند !!!!!

سال 1320حزب توده ایران توسط بنیانگذاران اولیه اش ودر زمان اوج قدرت استالین در شوروی ودر جنک جهانی دوم ،با توجه به حضور ازتش سرخ ؛در ایران اعلام موجودیت کرد.

حزب توده با پذیرش اندیشه های حزب کمونیست شوروی خود را کاملا در همان جبهه سوسیالیسم دید ،وتمام اعمال ورفتار وبیانیه های آن حزب را بر حق وخود را مقید به آن نمود.ودر مقابل جبهه غرب را دشمن دانست .


.این موضوع بحدی برای حزب توده اهمیت داشت که چنانچه بین منافع ملی ومنافع حزب کمونیست شوروی تضاد وجود داشت منافع حزب کمونیست شوروی در اولویت   گرفته می شد.ومنافع کشور می بایست قربانی گردد ونمونه های فراوانی داریم ازاین موضع گیری ها ،ازجمله سرکوب حزب دموکرات آذر بایجان وکردستان که با فریب قوام صورت گرفت ویکی هم دشمنی با دکتر محمد مصدق (نخست وزیر پاک وملی کشورمان )تا روز 28 مرداد1332و.....!!!!.


حزب توده بسرعت توانست بین تودهای روشنفکر واهل قلم نفوذ یابد ،وهمین ضدیت ها را به آنهاالقا نماید.وروشنفکر ها هم که معمولا سر پل ارتباطی با مردم هستند همین اندیشه ها را منتقل نمودند.وطوری شد که هر کس خواست اظهار فضل نماید وخود را جزو جامعه روشنفکری اعلام نمایند تنها کافی بود چند فحش ونا سزا به کشورهای غرب ودسیسه ها وتوطته های آنها را بیان نماید.که می توانست قسمتی از آنها هم توهم وغیر واقعی باشد.


واین جو بوجود آمده دو ضرر اساسی وجبران نا پذیر برای کشور ببارآورد: ا-رشد سریع نیروهای متحجر وواپس گرا که تنها تمدن غرب را نیستی خود می دیدند ،واین فضای ضد غربی را وسیله اعلام موجودیت  خود دیدند ،که متا سفانه به مرگ تعدادی از بزرگان علم وادب و سیاست ما از جمله احمد کسروی ودکتر فاطمی و...نیزانجامید.


2-بی توجهی وتنفر به دانش وفنون وادبیات وسیاست در غرب که این خود مانع از گسترش علوم وفنون ورشد دموکراسی وایجاد احزاب در جامعه گردید.

این تلاش حزب توده تنها به رشد نیروهای عقب مانده وکور منجر گردید ؛چون انقلابی ومردمی بودن از نظر توده ایها هیچ هزینه ای به جز چند فحش به غرب لازم نداشت ،واین ضدیت کور وهیستریک نیز که سالها بعد از انقلاب هم مورد تائید حزب توده در کشور بود ادامه یافته وباز تنها موجب استفاده نیروهای مرتجع در جامعه گردیده ،که قدرت طلبان توانستند با گفتن همین فحاشی های کور وبی معنا از این حزب وسایر نزدیکانشان وآن حافظه تاریخی ملتمان ،حمایت بگیرند، وبتوانند  سازمان جهنمی خودرا هر روز محکم تر ووحشتناکتر بسازند ،!!!

هیچ نظری موجود نیست: