۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

آقایان خاتمی، نوریزاد، مزروعی ودیگر اساتید محترم

با سلام 

ساختار قدرت در کشورمان به نحوی شکل گرفته ،که می تواند ؛بعضی از همسنگران وهمراهان آزادیخواهمان را در مقاطعی  در اجرای برنامه هایشان دچار تردید نماید.واین شک در عمل موجب تاخیر دراجرای بر نامه های کلان  سیاسی درامر آزادیخواهی جامعه گردیده ،وازاین بابت منافع سرشاری نصیب دشمنان آزادی مردم نموده ومی نماید.

بهتر است ،جهت آگاهی بیشتر از نظام سیاسی حاکم بر کشورمان ،و فهم صحیح تراز قدرت سیاسی نا شی از ان،با توجه به حافظه تاریخی و واقعیات وعملکرد وقوانین مصوب جمهوری اسلامی ،بررسی مجددی نسبت به نظام سیاسی حاکم  وشکل گیری قدرت  آن داشته باشیم ،تا بتوانیم خطوط وتاکتیک مناسب تری ،اتخاذ کنیم  ،وبا هزینه کمتری به حاکمیت مردم وآزادی مطبوعات واحزاب بر سیم.

با توجه به اختیارات تفویض شده در قانون اساسی و به تبع آن سایر قوانین مصوب ،نظام ولایت فقیه یک نظام تمامیت خواه (توتالیتر)می باشد،که در لباس دین رفته ا ست

بنا براین، نظام حاکم هم از قانون تائید می گیرد ،وهم از دین.

 وبهمین ترتیب  قوه قضائیه ونیروهای نظامی وانتظامی وامنیتی وحوزه های دینی  و وسائل ارتبا ط جمعی  و.. را در انقیادخود گرفته اند.

در راس این سیستم بسته ، ولی فقیه (رهبر )قرار دارد؛واصالتش را ازاین مجمو عه  می گیرد،پس سرنوشت ولی فقیه واین نظام کاملا بهم بسته شده ،ونفی هرکدام، نیست دیگری را بهمراه دارد.

پا یه های اصلی این نظام ، نیروی های  امنیتی نظامی هستند ،که در راس آن ولی فقیه قرار دارد؛ واین   نیرو ها هم اقتصا د جامعه را در اختیار دارند،   و هم بطور کامل قوه قضایه را وهم وسائل ارتباط جمعی را، و هم مبلغان دینی و روحانیت سخنگو را که وظیفه آنها تخدیر مردم در جهت پذیرش این قدرت(هیولا) حاکم است؛وهم بستر هائی  راکه نهاد های دینی معمولا برای حاکمان جبار در جامعه پهن نمو ده اند.

آرمانها وآرزوها این نظام  که بظاهر همانا سیاهترین ومخوف ترین  دورانهای ناریخی  ایران وسایر کشورهای جهان می باشد؛ودر باطن چپاول سرمایه های ملی است؛ و دست آورد آن این شده که بعد از 33سال برای ملت مااین رنج ومحنتی است که ببار  آورده، و رعب ووحشتی است که برای مردم منطقه وجهان  .که با زتاب آن نزدجهانیان هم ،مجمو عه قطعنامه هائی است؛که علیه کشورمان به تصویب رسیده و  شاهد هستیم.

 با توجه به مراتب فوق واینکه این نظام هیچ گونه سازگاری وانطباقی با منافع ملی ندارد، ونیز چون بر خواسته از اراده های مردم نمی با شد پس تضاد منافع با مردم دارد ودر این جهت نیاز به سرکوب ونفی اراده مردم را لازم دارد.که علاوه بر استفاده از نیروهای نظامی واتنظامی وامنیتی  

 برای سرکوب مردم ؛ راهی را یافته  که تمام نظام های تو تالیتر بکار بسته اند،استفاده از مزدورانی باسم لباس شخصی ،که مزد آنها هم از جیب همین مردم پرداخت می شود.

 اندکی تعمق بر تاریخچه این نظام متوجه می شویم که ترمیم آن نه در جهت مردم ویااصلاح طلبان؛ بلکه روحیه بیشتر نظامیگر ی در آن است.وبه عبارتی  قدرت بیشتردر دست نظامیان قرار میگیرد. ؛چون این رژیم تنها یک راه دارد وآن هم سرکوب است ؛ بنا براین دل بستن  به اصلاح این نظام  تنها فریب دادن خود است وزمان خریدن برای آنها.

نتیجه کوتاهی که می گیریم ؛این است که وضعیت تعادل در درون این سیستم ، بنحوی قرار می گیرد که که تمام نیروهای سابق خود را که زمانی درون آن بوده اند را بخود خائن می بیند ؛وامکان جذب آنها در درون سیستم وجو ندارد ؛چون تجربه ای در این باره ما نداریم ؛تنها مگر از آنها جهت ابزار حفظ خود استفاده کند.

وبطور نمونه شخص احمدی نژاد است که زمانی خوب بود وبعد از دو سال منحرف ویا سرنوشت آقایان بازرگان وبنی صدر ویزدی وقطب زاده وموسوی وکروبی و....

عزیزان این رژیم تنها در مقابل ارادهای مردم است که از هم پاشیده خواهد شد وهیچ راهی جز این برای اصلاح وضع موجود،متصور نیست ، چون خامنه ای همان طائب ونقدی واحمد خاتمی است.ونیز همان کاخ نشینان در تپه دزدها در شهر ونکور است، جدائی اینها از هم کاری ساده انگاری است ،همان تذکراتی بود که به تودهای ها در ابتدای انقلاب داده می شد و توجه نمی کردند،دل بستن به شعار های ضد غربی نه در جهت منافع مردم ،بلکه تضاد با انسان محوری آنهاست.

بامید پیروزی ملت ایران وبر قراری حاکمیت مردم وآزادی احزاب واستفاده برابر مردم از امکانات زندگی

هیچ نظری موجود نیست: